رفتن دوست صمیمی نفسم
ابان ماه 92نادیابهترین وصمیمی ترین دوستت از زاهدان رفتن برای توکه خیلی به یکدیگه وابسته بودین سخت بود خیلی هم گریه کردی تا یه مدتی هم گریه میکردی وبهانه نادیا رومیگرفتی چون نادیا در زاهدان یار ومونس تنهاییت بود از صبح تا شب باهم بازی میکرذین گاهی اوقات باهم ناهار وشام میخوردین ولی چاره ای جز جدایی نبود اینم عکسهای روز رفتن نادیاست امیدوارم د.باره هم همدیگرو ببینین &nb...
نویسنده :
مامان
1:34