محرم 1393
یادی از گذشتهمحرم سال 1389که 6ماهه بودی عزیزممحرم سال 1390که یکسال ونیم بودیمحرم سال 1391 که دوسالو نیم بودیمحرم سال 1392که سه سال ونیم بودیوهم اکنون محرم 1393 که چهار سال و نیم شدی جگر مامان امیدوارم که صدساله بشی وهر سال محرم در عزاداریی امام حسین شرکت کنی نفسسسسسسسم
مراسم استقبال از محرم در روز جمعه قبل ازمحرم با کاروان حسینی مراسم علی اصغر(ع) اماده شدن برای رفتن به روضه شبها میرفتیم معراج الشهدا برای روضه که یک کار جالب برای بچه ها انجام دادن همه بچه هارو بمیبردن داخل یک اتاق مثل یک مهدکودک قرانی واونجا بچه هارو بانقاشی وداستان سرگرم میکردن خیلی ایده خوبی بود تو که خیلی خوشت اومده بود تازه نقاشی هم میکشیدین ونقاشی هاتون رو روی دیوار هیئت نصب میکردن این نقاشی از سمت راست پائین نقاشی شماست که گفتی این ادم بدست که امام حسین رو شهیدکرده گفتم چراباقرمزکشیدی گفتی اخه امام هارو باسبز میکشن وادم بدها رو با قرمزفدای دختر زرنگم بشم مراسم روشن کردن شمع شب قبل از عاشورا روز عاشورا وشرکت در مراسم برداشتن نخل(نمادی از تابوت امام حسین در فردوس)اینجانماز ظهرعاشورا خوندن که تو هم مثل ما تمام نمازت رو خوندی قبول باشه دخترم خیلی خیلیییییییییییییییی دوستت دارم دختر باایمانم امیدوارم تااخر عمرت اینجوری باشی